من از تمامی باران ،
فقط تو را کم دارم .
گم می شوم درونِ سفرهای دوردست
- آنجا که حسرتِ آوازِ یک پَری ،
تنها نشانه ی هستی ست .
شادانه می توان نگریست ،
وقتی که شادیِ انسانِ مست ،
جامِ تهی ست .
من از تمامی باران ،
فقط تو را کم دارم .
( جهانِ پوچ
و اینهمه سرشاری اینهمه تو )
من از تمامی باران ،
فقط تو را می گریم .
مهدی فلاحتی ، لندن 14 آبان 1377
|