تازه وقتِ جواني ست
وقتِ آشفته حالي
- از انبوهِ دلبستگيهاي آني ست
وقتِ پرپر زدن در حضورِ تمنّاي ممنوع
عشوه هاي نهاني ست
تازه وقتِ جواني ست
وقتِ بر آب و آتش زدن
وقتِ آلوده يک لحظه حتا نگشتن به انديشه ي مرگ
وقتِ مُردن براي رسيدن به رؤياست
وقتِ نوکردنِ زندگاني ست
تازه وقتِ جواني ست
وقتِ شوريدگي
وقتِ شوراندنِ سوگواران و بيداريِ خاطراتِ سوارانِ رفته ست
وقتِ پيمانه بر جامِ ياران زدن با همه يادِ يارانِ خفته ست
وقتِ بزمِ جهاني ست
تازه وقتِ جواني ست
مهدي فلاحتي
لندن- ۲۴ خرداد ۱۳۸۵
۱۴ ژوئن ۲۰۰۶
|