هست و نيست
مِه ِ صبحگاهي
جاده ي خلوت را؛
دو بالِ سپيد
آسمان را؛
دو موجِ بلند
دريا را؛
خيالِ مرا
شکاف مي دهد اين نگاهِ گهگاهي.
لندن-
۵ ژانويه۱۹۹۶