دلواپسی
دلم
نه میلِ تو دارد
نه میلِ هیچ غروبِ دیگرِ پائیز
- که خسته سر بگذارد
به روی شانه ی زخمخورده ی من .
به فصلهای رفته که اندیشه می کنم امروز ،
تمام
جنگلِ بیم است و شاخه های شکسته ست .
و باز
دلواپسی
که در برابرِ من همیشه نشسته ست .
دلم
نه میلِ تو دارد
نه میلِ هیچ غروبِ دیگرِ پائیز ...
مهدی فلاحتی ، پراگ - 5 بهمن 1378
|