در باد
که می پیچد در بالهای پرنده ی بازیگوش ،
در خاطراتِ خلوتم از دیروز ،
و در نمایِ جهانی
- که من نشانه ی آنم ،
حضورِ کسی ست ،
که عصاره ی تمامیِ کندوهای جهان را
با خود آورده ست .
منم
و لذّتِ تنهای این نفس
در این صفی
- که باری ،
برای چه نوبت گرفته است !؟
گاهی
دلم برای خودم تنگ می شود
تو را نگاه می کنم
و می نوشمم .
مهدی فلاحتی ، لندن 11مرداد1377
|