حضوري سراسيمه بودم
درانبوهِ چشمانِ پُرسشگران
- چنانچون گنهکارِ محکومِ رسواي عام.
من از دُورْ دستانِ وحشت
همه عمر
سويِ همين نازنينان دويدم
من از وحشتِ خويشتنْ زادگي
وحشتاوارگي
آمدم سويِ معصوميِ کودکي هايمان.
ولي
آه...
اينک چه دارم ، چه آورده ام؟
باز
تکرارِ اندوهِ کهنه ست:
حضوري سرافکنده بودم
درانبوهِ چشمانِ معصومِ پُرسشگران
و دستانِ خالي م
جايي نمي يافت
پنهان شود...
۲۹ فروردين ۱۳۸۲ مهدی فلاحتی
|