|
|
با مسعود مافان (مدیر نشر باران در سوئد)
مهدی فلاحتی چگونگيِ نشر کتاب فارسی درغربت
اگرچه هنوز آمار دقیقی از عناوین کتابهای فارسی چاپ و منتشر شده در خارج از ایران در دست نیست، اما میتوان برپایهی آن چه ثبت شده، نتایجی به دست آورد. از جمله اینکه در آلمان بیش از هر کشور دیگر کتاب به زبان فارسی منتشر میشود. پس از آن به ترتيب: سوئد، فرانسه، آمریکا و انگلستان. این آمار البته به میزان جمعیت ایرانیان مهاجر در این پنج کشور، هیچ ربطی ندارد. میدانیم که عدهی ایرانیان مقیم آمریکا برای مثال- چند برابر این شمار در فرانسه و سوئد است؛ اما به لحاظ تعداد عناوین کتاب چاپ شدهی فارسی، در مرحلهی بعد از این دو کشور قرار میگیرد. علت، شايد اين باشد که شمارِ ایرانیان اهل کتاب در اروپا بیش از آمریکاست. روند چاپ و نشر کتاب در خارج را از سال ۱۳۵۷ که در نظر میگیریم، میبینیم که بیوقفه سیر صعودی داشته است. برای مثال، در سال ۵۸، فقط ۸ عنوان؛ در سال ۶۰، ۵۲ عنوان؛ در سال ۶۵، ۱۳۰ عنوان؛ و در سال ۷۰، ۲۰۰ عنوان. در این مجموعه، ادبیات و شعر سهم بیشتری از دیگر موضوعها داشته است با ۴۵ درصد از مجموع کتابهای چاپ شده. ۷۲۰ عنوان از آن ادبیات و شعر ایران و ۶۵ عنوان از آن ادبیات و شعر جهان. بعد از ادبیات و شعر، علوم اجتماعیست و بعد، تاریخ؛ و سپس، رشتههای دیگر مانند علوم عملی (پزشکی و روانپزشکی و غیره). علت کمتر چاپ شدن کتابهای علمی در میان ایرانیان مهاجر را عادت نکردن ایرانیان در ایران و هر کجای دیگر جهان، به پژوهش علمی و فراگیری فنون و پیگیری دانش نظری بر این پایه شاید بتوان دانست. علتی که البته در کنار علت آشکار دیگر دیدنیست: حضور درصد بالای نویسندگان شعر و ادب در میان مهاجران. وقتی دقیقتر به آمار کتابهای ثبت شده مینگریم، میبینیم که در ده سال نخست بعد از انقلاب، در بعضي موضوعها هیچ کتابی منتشر نشده است اما بعد، انتشار آنها سیر صعودی پیدا میکند- در رشتههایی مانند پزشکی، روانپزشکی، آموزش و پرورش، و ترجمه. از این نگاه میتوان دریافت که ایرانیان مهاجر، به زمانی نیاز داشتهاند تا خود را در کشور میزبان بازیابند؛ زبان کشور میزبان را خوب بیاموزند؛ و کار تحقیق و ترجمه را بطور جدی آغاز کنند. این زمان، ده تا سیزده سال طول کشیده است. در رشتهی سیاست اما چاپ و نشر کتاب در تمامی سالهای بعد از انقلاب، رونق نسبی داشته است: ۲۶۵ عنوان از کل ۲۹۰ عنوان علوم اجتماعی که حقوق و قانون هم در شمار موضوعهای همین رشته است. کتابهای موجود رشتهی سیاست، کمتر از پیشینهی دانشگاهی و علمی نویسندگانش حکایت دارد و بیشتر، جدل و پلمیک سیاسیست تا ژرفکاوی یک مبحث علمی. البته کتابهای این رشته، اغلب، کتابهایی هستند که میتوان معنای تبعیدی و غیر مجاز در داخل کشور برایشان گزید. تاریخ ایران و جهان، و زندگینامه و خاطرات، از رشتههاییست که در سالهای اخیر، بسیار مورد توجه ایرانیان مهاجر قرار گرفته است. ۶۵ عنوان زندگینامه و خاطرات، و ۹۵ عنوان تاریخ ایران و جهان؛ با یک سیر صعودی مداوم. اینها آمارهاییست در مجموعههای کتابشناسییی که به همت محیالدین محرابی در سال ۱۳۷۳ در آلمان منتش شده قابل دریافت است. از این تاریخ به بعد، مسعود مافان، مدیر نشر باران در سوئد، کار آمارگیری از کتابهای فارسی در خارج از ایران را عهدهدار شد. مسعود مافان، میگوید کار آمارگیری او، از این چند سال فراتر رفته و بیش از بیست سال کتابشناسی ایرانیان مهاجر را در بر میگیرد. این مجموعه در ۶۵۰ صفحه جمع آوری شده و در دست چاپ است. آمارهایی که به دلیل فقدان یک مرکز فراگیر آمار ایرانیان در خارج از کشور، نمیتواند جامع باشد و به احتمال، بسیاری از آنچه را که چاپ و منتشر شده، در بر نمیگیرد.
***
س- آقای مافان! برپایهی این پژوهش جدید، اولویتهای چاپ و نشر، آیا همچنان است که در سیزده سال نخست پس از انقلاب ۵۷ بود؟ و آیا میتوان تصویری از تیراژ کتاب فارسی در خارج از ایران درطولِ بیست سال گذشته به دست داد؟
ج- تیراژ کتاب، بطور متوسط بین پانصد تا هزار نسخه بوده است که البته استثناهایی هم با تیراژهای بیش از ده هزار نسخه داشتهایم.
س- بیشترین تیراژ کتابی که شما چاپ کردهاید و منتشر شده است، متعلق به کدام کتاب بوده؟
ج- کتابهای شهرنوش پارسیپور به طور معمول بیش از دو هزار و پانصد نسخه تیراژ داشته است.
س- و آن تیراژ بیش از ده هزار نسخه متعلق به کدام کتاب بوده؟
ج- کتاب «تولدی دیگر» اثر شجاعالدین شفا.
س- به آمارهایی که آقای محرابی از پانزده سال نخست بعد از انقلاب، به دست دادهاند، وقتی نگاه میکنیم، میبینیم که افزون بر ادبیات و شعر که از نظر تیراژ و تعداد عناوین در راس قرار دارد- به ترتیب علوم اجتماعی و تاریخ از عناوین و تیراژهای بالاتری برخوردارند. حوزهی تاریخ را آقای محرابی به خاطرات و سفرنامهها و غیره تقسیم کرده که به ترتیب از عناوین و تیراژ بیشتری برخوردار بودهاند. پرسشم اینست که آیا در چند سال اخیر هم همین اولویتها وجود داشته یا تغییراتی در آن بوجود آمده است؟
ج- ویژگیهایی در این هفت هشت سال گذشته چشمگیر شده است. بویژه در حوزهی تاریخ- سفرنامه و خاطرات. خاطرات زندان، حدود سی عنوان را به خود اختصاص میدهد که بعضی از آنها روایت دقیق یا بررسیهای دقیقی هستند و به همین دلیل از استقبال بسیار هم برخوردار شدهاند. یکرشته از این کتابها به زبانهای اروپایی ترجمه شده که ناشران خارجی آنها را منتشر کردهاند. در همین زمینهی خاطرات، خاطرات افراد سیاسی و دیپلماتهای پیشین، به کتابهای قبلی در این بخش، افزوده شده که طبیعتا به دلیل انعکاس حقایق پنهان در این کتابها، استقبال چشمگیری هم از آنها شده است. در زمینهی آموزش و پرورش، اگر در بررسیهای آماری آقای محرابی دقت کنیم، میبینیم که آمار این رشته، تقریبا صفر است. اما در ده سال گذشته، رشد صعودی داشتهایم و کتابهای درسی بسیاری چاپ شده که عمدتا به آموزش زبان فارسی اختصاص دارد. یکصد عنوان کتاب از سال ۱۳۷۰، کتابهای آموزشی از سطح ابتدایی تا دبیرستان است که تولید خود ایرانیان مهاجر است و نه نسخه برداری از کتابهای چاپ ایران.
س- مشکل پخش، یکی از مهمترین مشکلات رویاروی نویسنده و خواننده است. آیا واقعا عدم تمرکز و فقدان سازماندهی مناسب پخش در خارج از ایران، دلیل اصلی پایین بودن تیراژ نسبت به جمعیت جامعهی کتابخوان ایرانی مهاجر است یا بطور کلی کتابخوان جدی در میان ایرانیان مهاجر، چندان پرشمار نیست؟
چ- در داخل کشور هم تیراژ کتاب در همین حدود است و تازه، بسیاری اوقات، نیمی از این تیراژ هم به خارج صادر میشود. مشکل، در میزان گرایش ایرانیان به کتاب خواندن است. اگرچه پراکندگی حضور ایرانیان مهاجر در کشورهای گوناگون، میتواند بر چگونگی پخش و میزان تیراژ، تاثیر بگذارد، اما علت اصلی به نظر من میزان تمایل ایرانیان است به خواندن کتاب.
س- اگر مشکل اصلی در این زمینه، پخش کتاب نباشد، بنابراین با ادامهی همین شرایط موجود، ناشران اصلی کتاب ایرانیان در خارج مانند شما، میتوانند بطور مستقل روی پای خود بایستند و همین چرخه را ادامه دهند. در حالیکه گاه، سخن از بحران نشر کتاب در خارج و تعطیل شدن کار ناشران کوچکتر میشود.
ج- برای آن که یک ناشر بتواند روی پای خود بایستد، به تیراژ کتابی خود باید تکیه کند. تیراژ بالا، قیمت کتاب را پایین میآورد و پیوند کتابخوان و ناشر را برای کارهای بعدی هم محکم میکند. نکتهی دیگر، هزینههای پستیست. شما کتابی را که میخواهید از سوئد به آمریکا بفرستید، باید بیش از قیمت خود کتاب، هزینهی پست پرداخت کنید. اما باز هم تاکید میکنم که اینها مشکلات فنیست و نه اساس مشکلی که این مشکلات فنی بر آن استوار است. اگر میزان گرایش به کتابخوانی در میان ایرانیان افزایش یابد، بدیهیست که این مشکلات فنی را میشود کاهش داد. نکتهی دیگری اضافه کنم: نشر کتاب همیشه نیازمند سوبسید و کمک دولتیست. کمتر ناشر خارجی را در همین اروپا میبینید که از کمک دولتی برخوردار نباشد. در عرصهی چاپ و نشر مطبوعات هم همینطور است. پرتیراژترین روزنامههای اروپا از نهادهای معینی کمک میگیرند. اینگونه حمایت را ما ناشران ایرانی در خارج، کمتر داشتهایم و در بسیاری عرصهها، اصلا نداشتهایم. این حمایتها فقط در حیطهی مالی نیست، حمایتهای تبلیغی هم در مورد ما صورت نگرفته است. به این ترتیب، خواننده و نویسنده و ناشر، باید خودشان یکدیگر را پیدا کنند و وسیلهی پیوند اینها وجود ندارد. حمایت متمرکز از فرهنگ کتابخوانی و از ادبیات اگر نباشد، میزان کتابخوانی مردم خود به خود افزایش نمییابد.
س- تا قبل از دوم خرداد ۷۶، به دلیل وجود محدودیتهای بیشتر در کار نشر کتاب، بعضی از نویسندگانی که کتابهاشان در داخل ممنوع میشد، همان آثار را توسط ناشران ایرانی در خارج، چاپ و منتشر میکردند. آیا در این چهار یا پنج سال گذشته هم این روند ادامه داشته است؟
ج- نه به شکل گذشته، ولی ادامه دارد. همچنان کتابهایی از نویسندگانی که در داخل هستند، زیر چاپ داریم. بعضی از این کتابها خاطرات زندان است، بعضی داستان و بعضی دیگر نقد ادبی. «جن نامه»ی هشنگ گلشیری، از شمار کتابهاییست که در همین دوره در ایران، اجازهی چاپ و نشر نگرفت و ما در سوئد آن منتشر کردیم. س- انتشار این کتابها هم بدیهیست که هیچ ربطی به قانون کپی رایت و ثبت رسمی ندارد! اصولا فقدان این قانون در ایران و نداشتن ثبت بینالمللی کتابها و آثار نوشتاری، مشکلات بسیاری را در زمینهی چاپ آثار اهل قلم در داخل و خارج از ایران بوجود آورده است. مشکلاتی که بارها از آن سخن گفته شده و یکی از نمونههای برجستهی آن، ماجرای چاپ و نشر کتاب خاطرات شعبان جعفری در ایران بود که پس از چاپ و نشر آن در خارج، صورت گرفت، بدون آگاهی گفتوگو کننده با شعبان جعفری (تهیه کننده کتاب- خانم هما سرشار). ظاهرا تنها انتشارات کتابسرا درتهران، طی موافقتنامهیی با صاحبان اثر، حق رسمی انتشار آن را در ایران داشته، اما چند ناشر دیگر، بدون ارتباط با این موافقتنامه، به چاپ و نشر آن اقدام کردند. این نمونهییست و بسیار مانند آن میتواند در ایران وجود داشته باشد. اصولا چه میشود کرد در برابر این رويّه؟ ج- متاسفانه به دلیل اینکه ایران متعهد به قانون کپی رایت نیست، از راههای قانونی نمیشود در این زمینه وارد کارزار شد. در نتیجه، فقط میشو امیدوار بود که از نظر اخلاقی، ناشران و اهل نشر و پخش کتاب در داخل ایران بپذیرند که این روند باید متوقف شود. این بیرویهگی در مورد نویسندگانی هم هست که درایران حضور دارند و کارهاشان گاه بدون آگاهی آنان در خارج تجدید چاپ میشود. اما در مورد کتابهایی که بعد از چاپ و نشر در خارج، در ایران، منتشر میشود، نکتهی جالب اینجاست که در بسیاری موارد، باز از ایران، این کتابها را به خاج میفرستند. برای نمونه، «عقل آبی» شهرنوش پارسیپور را نشر باران و نشر زمانه، بطور مشترک در اروپا و آمریکا منتشر کردند. این کتاب، در ایران، با همان شکلی که ما منتشر کردیم و با همان شناسنامه، منتشر شده و باز به خارج از ایران، به مراکز پخش کتاب، صادر شده است. کتاب دیگر، برای نمونه، کتابیست از حمید شوکت در پیوند با تاریخچهی کنفدراسیون. این کتاب، بدون آگاهی حمید شوکت، با مجوز وزارت ارشاد، توسط ناشری در ایران، چاپ و منتشر شده و باز به مراکز پخش در خارج، صادر شده است. من فقط میتوانم امیدوار باشم که از نظر اخلاقی، مسئولان نشر و پخش کتاب در داخل، این روند سوء استفاده را متوقف کنند.
|