پیش از آغاز...

 

آنچه دراينجا مي­خوانيد، متن گفت‌و‌گو درباره‌ي شماري از کتابهاي انتشاريافته در سال ۱۳۸۰ ويا در واپسين سالهاي دهه‌ي‌هفتادِ خورشيدي‌ست.

اين گفت‌و‌گوها ، در سال ۱۳۸۰ از راديو آزادي پخش شد ؛ و مدّتي بعد‌، انديشه­ی چاپ و انتشار مكتوبِ آنها ، به مددِ حسي هميشه با من ، در من شكل گرفت - حس وارد كردن اجزاء جهان شفاهی به جهان كتبي ؛ ثبت كلمات ؛ و شايد ناخودآگاه ، گونه­يي مقابله با مرگ ، با فراموشي .

شايد نكاتي اندك از بسيار نكته­ي ارزنده در يك گفت‌و‌گو در جاني ثبت شود، اما، بويژه در اين جهان پر تب و تاب ، سخن يا به ياري تكرار است كه در ذهني – بسا بي اراده­ي صاحب ذهن –  خانه مي­كند و يا در غبارحاصل آمده از زندگي روزمره محو مي­شود . آنچه مي­ماند – اگر بماند – تنها خاطره­یي­ست از يك كليت خوب يا بد، از يك يا يكرشته سخن. اين خاطره­گذاري، هدف من نبوده است. هدف از انجام اين گفت‌و‌گوها نگاهي اگرچه مختصر اما نقادانه به فعاليت­ها و آثار فكري و فرهنگي معاصرانمان در حضور آفرينندگان اين آثار و پي گرفتن موضوع­ها­ي همچنان مهم سياسي، فرهنگي، ادبي، و هنري جامعه­مان بوده است . تأكيدم بر پي گرفتن اين موضوع هاست، و نه طرح موضوع­هاي تازه؛ زيرا اين موضوع­ها تقريبا ً همه بارها در كتاب­ها و رساله­هاي گوناگون مطرح شده­اند اما مسائل سياسي و فرهنگي، مسائلي نيستند كه با يكبار يا چند بار مطرح شدن، بطور جامع و مانع بررسي شده باشند و پاسخ گرفته باشند و ديگر هر سخنی در باره ي آن­ها كهنه و تكراري و زائد به نظر آيد . تا زماني كه انبوه مسائل سياسي و فرهنگي ما حل نشده از ديروز به امروز منتقل شده­اند و براي  حضور در نسل­هاي فردا هم جانسختي مي­كنند، طرح مجدد و مكرر اين مسائل مي­تواند كمكي باشد به پيش رفتن در راه طولاني­یی كه براي گشايش آن­ها در برابرمان گسترده است .

درباره هنر و آثار هنري و نقد اين آثار نيز، بي­ترديد­، هر سخني­، تعبيري تازه مي­تواند عرضه كند و لايه­يي تازه از لايه­هاي بي­شمار يك اثر هنري را مي­تواند بگشايد و ميدان ديد و درك مخاطب را گسترش دهد .

 

 

در گزينش كتاب­ها و افراد ودرجريان گفت‌و‌گوها آگاهانه اعمال نظر كرده­ام، اما كوشيده­ام اين چگونگي­، از الزامات و محدوده­ي حرفه­ييِ ژورناليسم فراتر نرود.

براعمال نظر، همچون يك واقعيت آگاهانه و ناگزير، تاكيد مي­كنم، زيرا بر اين باورم كه تكيه بر عبارت­هايي معمول چون «در تهيه و تنظيم اين كتاب از هرگونه اعمال نظر شخصي پرهيز كرده­ام»، اصولاً ممكن نيست. هيچ اهل نظري در هيچ زمينه­ي سياسي  - فرهنگي، بي نظر نيست و نسبت به كنش­ها و رويدادهاي جهان و پيرامون خود واكنشي دارد. اين واكنش دروني، گاه به بيان درمي آيد و گاه مجال نمي­يابد؛ يا خود انسان ترجيح مي­دهد كه – به دلايل مشخص در يك موقعيت مشخص – از بيان آن پيشگيري كند. اين «‌به دلايل مشخص»، اگر محافظه كاري گره خورده در پيچيدگي خصلت­هاي فردي انسان – كه از نظر اجتماعي اعتباري ندارد و بيشتر همچون عاملي منفي در روابط اجتماعي عمل مي كند – نباشد، در موقعيت­هاي مشابه موقعيت ما، بيشتر سياسي­ست. دلائل سياسي، همواره قابل درك است و مخالفت مخاطب طرح اين دلائل با طرح كننده­ي آن، به واقعي بودن اين دلائل لطمه­يي نمي­زند.

آفريننده­ي هر اثري، قصد و هدفي از آفرينش دارد.

كدام نويسنده­ی زندگينامه و خاطرات است كه زحمت شبانه روزي انديشيدن متمركز و هدفمند و نوشتن و خط زدن و نوشتن و مرور كردن مكرر كار خود را تنها از آن جهت كه « نمي توانسته بي كار بنشيند »، پذيرفته باشد؟ حتّا اگر بپذيريم كه فلان نويسنده­ي محترم، تنها براي گسترش ميدان ديد جامعه ي كتابخوان و از سر خيرخواهي براي كمك به جامعه­ي كم­آگاه، نوشته باشد، اين خود، دليل روشن تلاش اوست براي اعمال نظر بر جامعه يا  اقناع ديگران به هدف هم رأي كردن آنان با خود. نويسنده مي­خواهد تجربيات خود را در اختيار ديگران قرار دهد و اين تجربيات را هم خود او مي­نويسد و عرضه مي­كند. پس، هم خود صاحب نظر است و هم اعمال كننده و مروج آن.

در مورد كتاب­هاي متن مصاحبه نيز چنين است؛ با اندكي تفاوت. اعمال نظر بر جامعه يا ترويج نظر مشخص در جامعه، بين مصاحبه کننده و مصاحبه شونده تقسيم شده است. نظر مصاحبه شونده در همه پاسخ­هايش مطرح است و اصولاً در اين كار با صراحت از او نظر خواسته شده است. اما اعمال نظر مصاحبه كننده از چند راه صورت مي گيرد:

 

  گزينش موضوع گفت‌و‌گو :  

در تهيه­ي گفت‌و‌گوهاي اين كتاب، سياست روز و فرهنگ و ادب امروز ايران موردنظر بوده و گزينش كتاب­ها و موضوع­هاي بحث و گفت‌و‌گو به تبع همين نگاه و ميل صورت گرفته است.

● گزينش افراد معين براي گفت‌و‌گو :

هر كتابي را كه براي معرفي و بررسي و بحث در دست گرفته­ام، نخست در پي نويسنده آن رفته­ام، اما اين تلاش، هميشه با توفيق همراه نبوده است. در مواردي چنين، از ميان كارشناساني كه در ميدان شناخت من بوده­اند، يكي را كه به گمان من توانايي بيان فشرده و جامع نظراتش را درباره­ي موضوع بحث داشته، برگزيده­ام و از او دعوت به گفت‌و‌گو كرده­ام.

گاه پيش مي‌آيد که در اينجا متن دو گفت‌و‌گوي پي در پي با يک نويسنده يا متن جداگانه‌ي سه بار گفت‌و‌گو با يک نفر را مي خوانيد. علت آن است که ترتيبِ متن گفت‌و‌گوها ، نه برپايه‌ي گفت‌و‌گو با افراد، بلکه برپايه‌ي معرفي و بررسيِ کتابها تنظيم شده است.

ترديدي نيست كه من با همه­ي کساني که گفت‌و‌گو کرده ام، در زمينه­هاي مورد گفت‌و‌گو هم‌عقيده نيستم و بسا نظراتم در مقابل نظرات شماري ازآنان قرار دارد. اما در جامعه­يي كه ميانگين خواندن كتاب در آن بسيار پايين است و در موقعيت دير پايي كه در آن هر « عاقلي » در پي كشيدن گليم خود از آب و در تلاش لحظه به لحظه براي كاستن غم نان خود است، اهل فكر و فرهنگ و كتاب بودن و همه­ي سختي­هاي زندگي روزمره در يك جامعه­ي بحراني را به جان خريدن و درباره سرنوشت سياست، فرهنگ، هنر و ادب انديشيدن، به خودي خود احترام برانگيز است؛ انديشيدن درباره سرنوشت مردم خود است، فارغ از اين كه اين انديشيدن از كجا آغاز شده است و به کجا رسيده است. محصول انديشه است كه بر كاغذ ماديت يافته و براي داوري و پي گرفتن و به كاربستن، در اختيار جامعه قرار مي­گيرد. نقد كتاب، نقد انديشه است. تا انديشيدنی چنين نباشد، نه تنها مسئله­يی پاسخ نمي‌گيرد، بلكه حتي صورت مسئله­يي شفاف طرح نمي­شود. طرح گنگ مسائل در ذهن هر مسئله‌داري خانه مي­كند، اما اين طرح گنگ، تا برخوردار شدن از تشخص و بعد، تبديل شدن به پرسشي در پي پاسخ، فاصله­ی بسيار دارد. فاصله­يي از نا آگاهي تا آگاهی؛ از نق زدن تا طرح روشن و مشخص موضوع؛ از التماس دردمندانه تا دادخواهي مصرانه؛ از كلي‌‌ گويي تااستدلال.

نقد، اصولاً آموزنده است. جايگاه نقد در آموزش چندان است كه آموزش نقد، پيش از نقد آغاز مي­شود. پيش از آن كه وارد عرصه­ي نقد شويم، بايد تحمل نظر مخالف را آموخته باشيم. بايد آموخته باشيم كه مخالف «نظر بي بديل و مستدل» ما به اندازه­ی ما كه طرح نظر مي­كنيم فرصت دارد تا نقد نظر و رد نظر ما كند؛ اگر چه اظهارات او را كاملاً بي­پايه و خارج از موضوع يا مغرضانه و... بدانيم. بايد آموخته باشيم كه اگر با نظري مخالفيم،  فقط رد نكنيم؛ بديل آن را هم استدلال كنيم و نشان دهيم. به قصد ويرانگري صرف، وارد بحث نشويم، قصد ساختن هم داشته باشيم.

بر ساحت اين نقد، موضوع‌هاي معيّني براي گفت‌و‌گو برداشته شده و با افراد معيني گفت‌و‌گو شده است.

چگونگي تنظيم پرسش ها از پيش، يا به اقتضاي روند گفت‌و‌گو، دخالت در سخنان مصاحبه شونده و طرح پرسش هاي تازه :

اين چگونگي– همچون امري بديهي- برمبناي نظر مشخص و قصد مصاحبه كننده  از انجام گفت‌و‌گو و طرح بحث مورد گفت‌و‌گو صورت گرفته است. به اين اعتبار، مصاحبه – بطورکلي - نوعي مناظره است؛ بويژه اگر بر زمينه­ي نقد نظر مصاحبه شونده صورت بگيرد.

 

ويرايش متن اين گفت‌و‌گوها را نويسنده اين سطور انجام داده است. آنچه در اين ويرايش با قيچي حذف روبرو شده، بطور عمده اين نكات بوده است:

  كلمات، جملات و عبارات تكراري در يك متن و در يك گفت‌و‌گو.

ممكن است در متن چند گفت‌و‌گوي جداگانه، جملات و عبارات تكرار شده را بخوانيد، اما كوشيده­ام تنها در صورتي از حذف اين عبارات و جملات پرهيز كنم كه حذفشان به درك و دريافت متن و نظر طرف گفت‌و‌گولطمه بزند.

  نام افراد، اگر بريك زمينه­ي منفي به كاررفته باشد.

برخي افرادي كه با آنان گفت‌و‌گو كرده­ام، بر سبيل انتقاد، نام كساني را ذكر كرده­اند، كه من– با پوزش از اين مصاحبه شوندگان– اين نام­ها را از متن حذف كرده­ام؛ با اين اعتقاد كه  اگر گفت‌و‌گوي كتبي مي­تواند استنادی باشد، گفت‌و‌گوي شفاهي صرفاً استدلالي است. در يك گفت‌و‌گوي شفاهي نمي­توان سند ارائه داد، اما مي­توان به ياري استدلال­، سخن خود را اثبات كرد­. از همين رو، هر سخن نيازمند سند – نام افراد مذكور بر يك زمينه­ي منفي در گفت‌و‌گوها از اين شمار – را براي انتشار و پخش، حذف كرده­ام .

در ويرايش متن گفت‌و‌گوها از دخالت در چگونگي بيان افراد پرهيز كرده‌ام .

آنچه در اينجا مي خوانيد، بازتابنده‌ي نظر رسمي راديوآزادي نيست . مسئوليت اين گفتگوها ، با نويسنده‌ي اين سطرهاست . متن اين گفتگوها را در يک کتاب با نام « پنجاه گفتگو» ، نشر افرا – نشرپگاه  درکانادا منتشر کرده اند. نشاني پست الکترونيک ناشر: afrabooks@ghalamrow.com

 

 

مهدي فلاحتي

زمستان ۱۳۸۵ - لندن