نوروز بر زمينه ی تاريخ

نوشته شده توسط Administrator يكشنبه ۲۹ اسفند ۱۳۸۹ ساعت ۱۷:۵۲

چاپ

 

اگر تاريخ ما ، تاريخ حوادث اخطارنکرده ، تاريخ دلهره ها و اضطرابهای مداوم است ؛ اگر تاريخ نابودی ارزشها وتاريخ فراموشيهاست ، امّا بازپيدايیِ ارزشهای نابودشده را نيز درخود پرورش داده است . کدام نابودی ست که آفرينش برتر را در خود نپرورده باشد؟ و کدام خرابی و ويرانی ست که آبادیِ دوباره را در پی نداشته باشد؟

پاسخ ، در متنِ تاريخ است . مردم ما اگر به سخنِ شاملو « حافظه ی تاريخی ندارند » ، تاريخِ محافظ دارند . تاريخِ غرورانگيز و کهنِ ماست که حفظمان می کند و نمی گذارد در فراموشخانه ی هويت باختگی ، اسير شويم .

سرفصلهای برجسته ی تقويم ، هميشه برای ما معنايی به گستره ی تاريخ اجتماعی و سياسی ايران داشته است . نوروز ، بزرگترين سرفصلِ برجسته ی تقويمِ ماست :

زمستانِ گذرنده و بهارِ درپيش . زمستانِ نابودکننده و بهارِ بازآفرين . و نيز زمستانِ نابودشونده و بهارِ از دورپيدا .

افسانه ها و داستانهای خيالی و خيال انگيزی که طبيعتا بر زمينه ی يک واقعيت ، شکل گرفته و شکل عوض کرده اند ، همه ، نوروز را به دورانِ آريايیِ پيش از زرتشت ، منتسب می کنند .

  « اين جشن ، در اصل ، يکی از دو جشنِ آريايی بود . آريائيان در اعصارِ باستانی ، دو فصلِ گرما و سرما داشتند . فصلِ گرما شاملِ بهار و تابستان ، و فصل سرما شاملِ پائيز و زمستان می شد ... در هريک از اين دوفصل ، جشنی برپا می داشتند که هردو آغاز سال نو به شمار می رفته . نخست ، جشنی که به هنگامِ آغازِ فصل گرما -  يعنی وقتی که گلّه ها را از آغل ها به چمن هاي  سبز و خرّم می کشانيدند و از ديدنِ چهره ی دل آرای خورشيد ، شاد و خرم می شدند ( نوروز ) -  و ديگر درآغازِ فصل سرما که غلّه را به آغل کشانيده ، توشه ی روزگار سرما را تهيه می ديدند» ( مهرگان ) .۱

و از قرن پنجم هجری که تقويم جديد به سفارش جلا ل الدين ملکشاه سلجوقی تنظيم شد و چهار فصل سال ، از آغاز بهار تا پايان زمستان تدقيق شد ، نوروز، روز اول بهار ، يک روز پس از پايان زمستان ، تثبيت شد . و آنچه امروز تقويم رسمی ماست ، در سال ۱۳۰۴ خورشيدی در مجلس شورای ملی به تصويب رسيد .

در مورد چگونگی و مدت برگذاری جشن نوروزدر ايرانِ قديم ، مسلّم اين است که فقط روز اول فروردين برگذار نمی شده  و چند روز دوام داشته است ( چند روز تعطيلی و تداوم عيد ، خاصه پنج روز نخست فروردين همچون تعطيل رسمی در اغلب مراکز و مناطق ايران ، نشان از همين ريشه ی تاريخ دارد   ) . يکی از دقيقترين توضيحات دراين باره ، از ابوريحان بيرونی ست : « و آنچه از پسِ او   [ نوروز ] است از پنج روزِ همه ی جشنهاست و ششم فروردين ماه ، نوروز بزرگ است    زيرا که خسروان بدان پنج روز، حق های حشم و گروهان بگذارندی و حاجت ها روا کردندی ؛ آنگاه بدين روز ششم    خلوت کردندی خاصگان را . و اعتقاد پارسيان اندر نوروزِ نخستين است که اول روزی ست از فرنامه    و    بدو فلک آغاز گرديدن     »   .  ۲

در مورد سبزه ی عيد ، رسم اين بوده است که بيست و پنج روز پيش از نوروز در صحن شاهی ، ستونهايی از خشتِ خام برپا می کردند و بر هر ستون ، دانه يی سبزشونده می کاشتند : گندم ، جو ، برنج ، ارزن ، کنجد ، لوبيا ، عدس ، ماش ، نخود و ... با اين گمان که هرکدام از دانه ها سبزتر و پربارتر شود ، محصولش درآن سال ، فراوانتر خواهد بود . و در روز شانزدهم فروردين ، سبزه ها را از ستونها برمی گرفتند [ ريشه ی رسم امروزیِ سبزه ی عيد ؛ که از دو يا سه هفته پيش از نوروز ، دانه های سبز شونده کاشته يا درآب گذاشته می شود و در روز سيزدهم فروردين به آبِ رود سپرده می شود] .

اين پيشينه و اين تاريخ را مردم ، هميشه عزيز داشته اند و حتا در سختترين شرائطِ ناهنجارِ اجتماعی برگذاری جشن نوروز را ادامه داده اند . اگر امير و خان و خليفه يی ، مخالف مراسم و جشنهای ملّی بوده ، با قرارگرفتن در برابرِ اشتياقِ عمومی و پايدار مردم به برگذاري آنها ، ناگزير، تن به سازش داده است . نخستين خلفای اسلام ، آنگاه که اِعمال سلطه در اين عرصه را ناممکن ديدند ، به ناديده گرفتن جشن و مراسم نوروز ، اکتفا کردند و وقتی در برابرِ فشارِ زيرکانه ی مردم -  به شکل ارسال هدايای نوروزی به خليفه -  قرار گرفتند ، به هدايای نوروزی ، نام خراجِ سالانه دادند و آنرا پذيرفتند! شدتِ اين کشاکش ميان مردم و خلفا را در روايتِ زيبای طبری از برگذاری نوروزِ ۲۴۸ هجری ، به روشنی می توان دريافت :

  « در روز چهارشنبه  سه شب از جمادی الاول رفته مطابق با شب يازدهم حزيران در بازارهای بغداد از جانب خليفه منادی ندا در داد که در شب نوروز آتش نيفروزند و آب نريزند [ رسم اين بود که در شب نوروز ، مردم ، آتش می افروختند و در صبح نوروز، به هم آب می پاشيدند]  و نيز در روز پنجم همين مذاکره شد ولی در هنگام غروب روز جمعه [ که محتسب ، برگذاری جشن را عليرغم ممنوعيت آن ، توسط مردم ، قطعی ديد] بر بابِ سعيد بن تسکين  محتسب بغداد که در جانب شرقی بغداد است ندا در دادند که اميرالمؤمنين مردم را در افروختن آتش و ريختن آب  آزاد گردانيده است . پس عامه اين کار را به افراط رسانيدند و از حد تجاوز کردند چنان که آب را بر محتسبان شهر بغداد فرو ريختند .» !  ۳                                                                                      

کشاکشی چنين در روند تاريخ ما به آنجا رسيد که به تدريج اعلام شد همه ی وقايع مهمِ زمين و زمان ، از ازل ، در نوروز ، رخ داده و در حقيقت ، اين رسم کهن ، يک رسم ملی نبوده و از آنِ ايرانيان ، بلکه روز رخداد وقايع مهم زمين و آسمان بوده و از آنِ همه ی فرزندان آدم ابوالبشر، خاصه فرزندان ابراهيم !

محمد بن شاه مرتضی ، معروف به محسن فيض ( ۱۰۰۷ -  ۱۰۹۷ ه . ق. ) در رساله يی ( به فارسی )  در وصف نوروز چنين نوشته است :

« چنين روايت کرده معلی بن خنيس که در روز نوروز نزد منبع حقايق و دقايق ، امام جعفر صادق عليه السلام رفتم ، فرمود آيا می دانی امروز چه روز است ؟ گفتم فدای تو شوم  روزی ست که عجمان تعظيم آن می نمايند و هديه به يکديگر می فرستند . فرمود به خانه ی کعبه سوگند، باعث آن تعظيم  امری قديم است . بيان می کنم آن را برای تو تا تو بفهمی . گفتم ای سیّد من ! دانستن ِ اين را دوست تر دارم از آن که دوستان مرده ی من زنده شوند و دشمنان من بميرند . پس فرمود ای معلی ! نوروز روزی ست که خدای تعالی عهدنامه يی از ارواح بندگان خود گرفته که او را بندگی نمايند و ديگری را با او شريک نسازند و ايمان بياورند به فرستاده ها و حجتهای او و ائمه معصومين صلوات الله عليهم اجمعين  ، اول روزی ست که آفتاب طلوع کرده و بادی که درختان را بارور می سازد، وزيده ، و خرّمی زمين آفريده شده ، و روزی ست که کشتی نوح بر زمين قرار گرفته ، و روزی ست که خدای تعالی زنده گردانيد جماعتی را که از بيم مرگ از شهر و ديار خود بيرون رفته بودند و چندين هزار کس بودند ، پس اولا حق تعالی حکم کرد ايشان را که بميرند ، بعد از آن زنده گردانيد ، و روزی ست که جبرائيل عليه السلام بر حضرت رسالت صلی الله عليه و آله نازل شد به وحی و روزی ست که آن حضرت بتهای کفار را شکست و روزی ست که حضرت رسالت صلی الله عليه و آله امر فرمود ياران خود را که با حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام بيعت امارت نمايند ، و روزی ست که حضرت امير المؤمنين عليه اسلام را ميان جنّيان فرستاد که بيعت کردند ، روز ی ست که آن حضرت در جنگ نهروان فتح کرد و به قتل رسانيد ذوالثديه را که سرکردهء خوارج بود ، و روزی ست که قائم آل محمد يعنی حضرت صاحب الامر ظاهر می شود ، آن حضرت بر دجّال ظفر می يابد و آن ملعون را در کناسه که محله يی ست در   کوفه از گلو می کشد . و هيچ نوروزی نيست که ما توقع خلاصی از غم نداشته باشيم زيرا که اين به ما و شيعيان نسبت دارد ، عجمان آن را حفظ کرده اند و شما ضايع کرده ايد . » !  ۴

 

نزد هرکس و هربخش از جامعه ، خلاصی ازغم معنايی ديگر دارد. نزد حاکمان ، بيش از هرچيز، خلاصی از فکرِ به هم ريخته شدن اوضاع است و نزد محکومان ، خلاصی از سلطه ی حاکمانی ست که از هزار راه می کوشند همه چيزمحکومان را از آنِ خود کنند !

نوروزتان هميشه پيروز!

--------------------------------------------------------------------------------------------

 

۱. دکتر محمد معين ، مجموعه مقالات.

2. التفهیم.

3. تاریخ طبری، جزء دهم.

4. ملامحسن فیض، پنج رساله.