آخرین به روز رسانی در سه شنبه ۰۶ مرداد ۱۳۹۴ ساعت ۲۱:۴۲ نوشته شده توسط Administrator سه شنبه ۰۶ مرداد ۱۳۹۴ ساعت ۲۱:۳۸
هنوز گیجم از تب و درد.
پرنده ی آزادِ باغچه هم که سالها می خواند،
به محضِ دیدنِ من
سر درونِ بال اش کرد.
هنوز نمی دانم از پسِ تیربارانمان این بار
چرا کسی نماند که برخیزد
و زخمهایش را به پایِ تماشاگران ریزد؟
همیشه کسی می ماند
و این پرنده برای او می خواند.
هنوز گیجم و خوابگرد.
نگو که تیرها یکی ش گلوی پرنده را پر کرد./
============
واشینگتن ، ۲۸ تیر ۹۴