آخرین به روز رسانی در شنبه ۲۷ شهریور ۱۴۰۰ ساعت ۲۰:۱۷ نوشته شده توسط Administrator شنبه ۲۱ اسفند ۱۳۸۹ ساعت ۱۵:۵۱
روزِ من
با جرعه های تلخِ از شب مانده هايم
می شود آغاز.
تا غروبم ناگزيری هاست
- حسِّ طاقتسوزِ با بيهودگی دمساز .
انتهای شب
به خود مستانه می گويم
که فردا روزِ بيداری ست
- به نجوايی که ديگر سخت تکراری ست !