پلنگچال

توجه: باز شدن در یک پنجره جدید. PDFچاپنامه الکترونیک

نوشته شده توسط Administrator جمعه ۱۱ تیر ۱۳۸۹ ساعت ۱۶:۳۹

 

 

 

به روی جسدها قدم می زنیم

- صدای خشاخش.

نه چندان که گویی: طبیعی ست؛ درختان به پائیز خشکیده اند

- به تیر و به ترکش.

هزاران فراز و فرودِ پرنده ست

                       غریو و فغانی که از مادران  بر می آید

و بر ماه

             این پنجه های پلنگ است.

 

تهِ درّه  خونغرقه با خود به نجواست

                                              شاید.

 

واشینگتن، 5 آبان 1388

 

مثل تو

توجه: باز شدن در یک پنجره جدید. PDFچاپنامه الکترونیک

آخرین به روز رسانی در پنجشنبه ۰۸ اسفند ۱۳۹۲ ساعت ۲۲:۱۲ نوشته شده توسط Administrator سه شنبه ۲۹ مرداد ۱۳۹۲ ساعت ۱۹:۲۹

مثل تو شاید گلویم خشک...

مثل آن روزی که می گفتی

از انگوری

که می گفتند:

بی تا بوده مستی شرابش.

مثل آن وقتی که می گفتی:

سبو بشکسته بوده ست و

نمی دانستی از آغاز

کجا شد قطره، حتا قطره یی

از بوده ی آبش.

مثل آن ماهی که می میرد

و دریایی

که بی فرق است

بیداری

و یا خوابش.

مثل تو شاید

گلویم خشک مانده ست.

واشینگتن، 27 مرداد 1392

 

 

بی زاری

توجه: باز شدن در یک پنجره جدید. PDFچاپنامه الکترونیک

آخرین به روز رسانی در يكشنبه ۰۵ خرداد ۱۳۹۲ ساعت ۲۰:۱۳ نوشته شده توسط Administrator يكشنبه ۰۵ خرداد ۱۳۹۲ ساعت ۱۳:۲۸

 

من که گفتم

و گذشتم

از سرابی

که شود

شاید

برکه ی آبی

از سواری

که سحرگاه

از آنسوی خیالات

می آید به زمانی که تو در خواب

میانِ تب و تابی


من که گفتم

از شعاری که همه باد

گذشتم

مرده بادی، زنده بادی

(نشود کاش کسی کشته به تیری و طنابی)

 

من گذشتم از جهانی

که بقایش به هراس است

و برجاست

همیشه اضطرابی


من که گفتم

از جهانی که شمائید

گذشتم

بی حسابی و کتابی.

-----------------------------------------

واشینگتن – 25 اردیبهشت 1392

 

   

صفحه 10 از 15